تروریست نمایی افغانها !!
محمد ضیا ضیا محمد ضیا ضیا

 

 

هفته نامۀ " افق" استرالیا

 

انسان شناسان (Anthropologist) کاوش های مُمتد در زمینۀ تاریخ وزندگی انسان به انجام رسانده اند، از جمله معلومات در بارۀ لباس وپوشاک است که از دوره های قدیم به بر رسی گرفته شده است. حاصل نظریه های شان اینست که انسانهای نخستین از لباس آنهم به شکل ابتدایی آن صرفاً به خاطر بقا ومقابله با سرما وگرما، اندام خودرا می پوشانیدند. این اشیا در مراحل اولیه همان پوست حیوانات، برگ یا پوست نباتات بود که به هیچ صورت (ستر عورت) میان زنان ومردان اهمیتی نداشت. طی سالیان متمادی، با دستیابی به ساخت ابزار،  بشر قادر شد تا از پشم حیوانات والیاف نباتات به ریسنده گی وبافت نایل شود. دامنۀ آن به جایی کشید که پارچه ببافد وبه وسیلۀ سوزنهای استخوانی وبعداً فلزی لباس تهیه کند. در پهلوی آنکه انسان به صنعتِ دوزندگی پیشرفت نمود؛ در اثرِ تجارب واندوخته های جدید؛ اخلاق ، آداب، طرز زندگی ودر مجموع فرهنگ انسانی به سوی مدنیت های نوین راه یافت وآنرا ادامه داد. در نتیجه تمدنها،  با نظر داشت عوامل مختلف اجتماعی، اقلیمی، جغرافیایی ... رنگ ورونق پیداکرد.  طبیعتاً که لباس  وطرزتهیه واستفاده آن نیزاز تاثیر پذیری عوامل گوناگون کنار نرفت وراه تکامل را پیمود که امروز انکشاف و تنوع لباس را در رنگ، فرم( شکل)، استفاده ازمواد وهر چیز دیگر آن در محلات، شهر ها وکشور های مختلف شاهد استیم که مردم مناطق گرم وآفتابی از لباس سفید/ افریقایی ها از رنگهای سرخ، قهوه یی ، سبز که همخوانی با رنگ جنگلهای مُتَلوِن و انبوه و صخره های رنگین دارد و محسوستر ازهمه که فرق لباسهای گرم زمستانی را در مقایسه با لباسهای نازک تا بستانی  هرکدام از ما وشما استفاده کرده ایم.

باید گفت؛  فرهنگ، باور، موقف اجتماعی و حِس زیبایی پسندی انسان در ساخت و استفاده لباس تاثیر ژرف دارند. چه بسا که در اکثر موارد لباس به قول معروف نه تنهامُعرِف شخصیتِ انسان بلکه معرف وظیفه، عقیده وبرخی خصوصیات قرار دادی ویا عُرفی به حساب میرود ؛ مثلاً لباس نظامیها، کارگران یک موسسه، لباس روحانیون، لباس شاگردان مکاتب وغیره.

اگر مشخصاً در بارۀ لباس اسلامی در مورد  زن ومرد مسلمان صحبت کنیم، واضح است که دین مبین اسلام وسایرادیان آسمانی از شبۀ جزیرۀ عربستان به ظهور رسیده اند. بنا بران پوشاک پیامبران وپیشوایان این ادیان نیزدر مطابقت باهمان محیط فرهنگی، اجتماعی وجغرافیایی یی که به دنیا آمده بودند رنگ وشکل یافته بود. چنانچه میدانیم؛ محیط جغرافیایی ادیان سماوی گرم، آفتابی وبیابانی بود واست. ازهمین رو صَرفِ نظر از جنبه های اعتقادی، مردم این سرزمینها مجبور بودند لباسهای سفید و فراخ بپوشندوهمچنان بخاطر آنکه ریگ وخاک سر وصورت وبدنِ آنهارا در بیابانها در اثربادهای سوزنده وتند مزاحمت نکند،  قسمتِ سر خودرا باچادر هایی که توسط رشته هایی که از پشم (چهلتار) تهیه می شد،  بسته میکردند. به همین دلیل است که تا کنون اکثر مردمان بومی عرب از صحرا نشین گرفته تا شهر نشینهای آن شامل مسلمانان، یهودیان ومسیحیان چه از نگاه مجبوریت وچه از نگاه عُرف از جامه (لباسهای فراخ) وچهلتار استفاده میکنند. پس تا جایی که بنده اطلاع دارم جامه وچهلتار وسایر پوشاکیهایی را که یک عده اشخاصِ غیرعرب مثل مسلمانان کشور خود ما بنام لباس اسلامی یا شرعی ویا الزامی به تن میکنند وبه آن جنبه های تقدسی میدهند به غیر از یک اشتباه محض چیز دیگر نخواهد بود، مگر که هر انسان حق دارد هرگونه لباسی را که مطابق ذوقش باشد، بپوشد و هیچ کس به  او حق اعتراض را ندارد. اگر موضوع از نگاه اسلام مورد توجه قرار گیرد، درانصورت دیده میشودکه اصل دین  وشریعت اسلام پوشیدن لباس را به زن ومرد مسلمان طوری بیان کرده که دران رنگ، نوع و طرز دوختِ لباس محدود ومشروط نیست، مگر که مطابق فرمان الهی حدود وثغور ستر عورت که موجب بر انگیختن شهوت انگیزی نشود صراحت دارد. ( عدۀ از زنان ودختران به اصطلاح با حجاب از لباسهایی استفاده میکنند که به مراتب شهوت انگیز تر از لباسهای به قول آنها "بد حجابان " است). وحال روی این موضوع درکشور خود ما مکث مختصر میکنیم:

مردم افغانستان (به استثنای عدۀ قلیل هموطنان هندو وسیک ... )پیرودین اسلام میباشند که ازاقوام وزبانهای مختلف تشکیل شده است. لباس ساکنان بومی مناطق مختلف آن از هرنگاه باهم تفاوتهای قابل توجه دارد. درین میان پس ازانکه مردم افغانستان علیه رژیم دست نشاندۀ روسها به مقاومت وجهاد پرداختند، مجاهدین با استفاده ازلباسهایی که بتوانند ازیکطرف درهنگام جهاد برایشان سهولت ایجاد کند واز جانب دیگر ازریش به عنوان پیروی از سنت پیامبر، ازموی درازِ سر، به خاطر وقت نداشتن اصلاح آن  و از پکول به منظور ساده گی آن و از جهت دیگراز تمام آنها به علامت یا نشان جهادی استفاده کردند. چنانچه اکثر مردم جهان در جریان مقاومت وجهادِ افغانها در برابر روسها و عمال شان اگر به خود آنها یا به تصاویرشان ازطریق عکس یا تلویزیون مواجه می شدند، فورا میدانستند که آنها افغان هستند ومجاهد هستند ونام شان به عزت وافتخار یاد می شد.

پس ازشکست مفتضحانۀ حکومت چارده ساله خلق وپرچم، قدرت به دست تنظیمها  وتفنگداران (نه مجاهدین برحق) افتاد. آنها با گذشت هر روز چنان مضحکۀ بدنام تر از رژیم خلق وپرچم را بوجود آوردند که دیگر آن ریشها، موهای دراز، پکول واظهار جهاد ومسلمانی شان نه تنها در داخل افغانستان بلکه در اکثر کشور های مسلمان وغیر مسلمان جهان زیر نام دزد، قاتل، غارتگر، جنایت پیشه ...قرائت گردید. به همین دلیل بود که ( دُور از مسلمانی ، جهاد و ریش... راستین) مردم افغانستان ، هرکس دیگربه آن عبا وقبا نفرت می فرستاد ونفرت میفرستد.دوران حکومت مسلمانی پروفیسر صبغت الله تا پروفیسر ربانی هم گذشت، بجایش طالبان کرام تکیه زدند. طالبان کرام به نیابت از استخبارات پاکستان کارهایی را زیر نام اسلام ومسلمانی در افغانستان به انجام رساندند که نه تنها مسلمانی، ریش ، پکول و دستارسیاه بلکه بالنوبه پشتون، قندهاری ودر کلیت هر افغان با هر لباس ( دریشی دار ونکتایی دار) در نزد اکثر مردم جهان به عنوان تروریست، آدمکش، انتحاری، قاچاقچی مواد مخدر... نامیده شد، خاصتاً موظفین سرحدی بین المللی در ایستگاه های قطار، کشتی، طیاره ... افغانها را بیش از هر مسافرسایر کشور ها مورد تلاشی وپرس وجوی قرار میدهند، تا مباد که القاعده، طالب، تروریست ویا هراس افگن باشند. چه بسا کار فرمایان در اکثرکشورها از پذیرش مهاجرین افغان به حیث کار گر یا مامور ابا می ورزند.

طوریکه در قسمت اول این نوشته متذکر شدیم، عوامل مختلف در رنگ، ساخت وپرداخت لباس تاثیر گذار است.  اکثر هموطنان ما به یاد دارند که در افغانستان پس از کودتای ثور رنگ (سرخ) ودر وقت حکومت تنظیمها (پکول ودستمال گردن) ودر وقت طالبها (ریش دراز ولباس چرک) مُد روز شده بود وبیشترین اشخاص به ویژه جوانها خواسته وناخواسته از ریش و لباسهای ( مُد وقت) استفاده میکردند. واینک دیده میشود که عده یی از جوانان افغان مقیم در کشورهای غربی با نظر داشت اینکه تا چه حد به اسلام ومسلمانی عقیده ومعلومات دارند یا ندارند، عمل میکنند یا نمیکنند ویا چقدر پوشیدن لباسهای عربی یکجا با چهلتار وگذاشتن ریشهای انبوه و به گردن آویختن تسبیح های دراز به اسلام وعقیدۀ اسلامی شان مفید وموثر است یانه؟ در پهلوی آن طرز برخورد شان به گونۀ بسیار احساساتی در باره دین وعقیده، این مشکل را در اجتماعات وبخصوص در نزد پولیس ومسئولین امنیتی کشور ها بوجود آورده است که پولیس وهر کس دیگر با مواجه شدن با آنها وخصوصاً  ازحرکات وگفتار احساساتی شان مورد سوء ظن قرار بگیرند. زیرا خود میدانند که متاسفانه  تعدادی از جنایت پیشه گان با استفاده از نام اسلام، نام جهاد ونام افغان، مردم نجیب ومسلمان مارا به ناحق به نام تروریست بد نام ساختند. از همین جاست که اکثر جوانان افغان دانسته وندانسته به تروریست نمایی دست میزنند که بار عواقب جنجالی را عمداً به شانه می کشند.

                                                                                          (ضیا)

                                                                                 شما چه نظر دارید؟

 






June 11th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي